گاهی سوالاتی هستند که آرزو میکنی هیچگاه آنها را نپرسیده بودی
و جوابهایی که آرزو میکنی هیچگاه نشنیده بودی
چرا که این کلمات کابوس های شبانه تو را رقم میزند
کابوسهایی که تمام توان و رمق تو را میگیرد و تمام زندگی تو را مختل می نماید
هر چند که میدانی آنچه که هست ناچیز است و کم
اما بازهم گاهی حسی هست بنام ....
کاش میتوانستم قبل از پرسیدن قفلی بزنم بر لبان خویش
اما این درد من است که همیشه میپرسم و بعد حسرت سکوت را میخورم
کاش همچنان سکوت پابرجا بود
تا دلم پرآشوب نبود
کاش