ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 95/1/16:: 10:49 صبح


گاهی سوالاتی هستند که آرزو میکنی هیچگاه آنها را نپرسیده بودی

و جوابهایی که آرزو میکنی هیچگاه نشنیده بودی

چرا که این کلمات کابوس های شبانه تو را رقم میزند

کابوسهایی که تمام توان و رمق تو را میگیرد و تمام زندگی تو را مختل می نماید

هر چند که میدانی آنچه که هست ناچیز است و کم

اما بازهم گاهی حسی هست بنام ....


کاش میتوانستم قبل از پرسیدن قفلی بزنم بر لبان خویش

اما این درد من است که همیشه میپرسم و بعد حسرت سکوت را میخورم

کاش همچنان سکوت پابرجا بود

تا دلم پرآشوب نبود

کاش


کلمات کلیدی :