سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 94/9/24:: 11:18 صبح


گاهی وقتها لازمه هر چقدر هم که حالت خراب باشه

ماسکی از خنده و آرامش روی صورتت بزنی

تا عزیزترین فرد زندگیت کمی لبخند بزنه

و شاید کمی به آرامش برسه

لازمه اینکار رو بکنی

حتی اگه غرورت جریحه دار شده باشه

حتی اگه غیرتت زیر سوال رفته باشه

حتی اگه دلت شکسته باشه

و حتی اگه ...

بهر حال لازمه اینکار رو بکنی

چون به عشقت ایمان داری

پس اینکار رو بکن

با قبل شکسته

و روح زخمی هم

میتونی دیگران رو شاد کنی



کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 94/9/21:: 8:30 عصر

گلکم

تو و یادت

همیشه و هر لحظه با منی

و من هم هر لجظه

بیشتر از لحظه قبل

دلتنگ توام

* آشنای قدیمی*


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 94/9/21:: 8:14 عصر

گلکم

کاش میتونستم بجای اینهمه ادعا و لاف عشق

کاری رو برات انجام بدم

کاش

کاش

کاش


عشق تنها ارثیه ایست

که بعد از من به تو خواهد رسید

مرا ببخش اگر با دست خالی

عاشقت بودم


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 94/9/21:: 8:10 عصر

گلکم 

اینروزها باید سجده شکر  بجا بیارم

اینروزها خدا رو شاکرم که تونستم بعد از 38 روز بیخبری بالاخره باهات ارتباط داشته باشم و از حالت  باخبر بشم

اما چه کنم که اینروزا چیزی مثل غده سرطانی راه گلوم رو بسته

گلم دیگه طاقت ندارم

دیگه طاقت ندارم که دور بمونم و کاری نکنم

خسته شدم از این وضعیت

طاقت بیارم خیلیه

تمام وقتم سده دلواپسی و اشک و آه

اینکه اونقدر بی عرضم که  حتی نمیتونم هیچ کاری برات انجام بدم

میترسم

میترسم که این وضعیت اونقدر داغونم بکنه که....

 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 94/9/18:: 1:0 عصر

نامه ای به عشق


معشوقه من سلام

روزهای بیشماری ست که نبودنت را تمام دنیا جار میزند

هر کجا که میروم یاد و نشانی از تو هست که مرا به خاطرات دور و نزدیک ببرد

دیگر خاطرات هم مراعات این قلب زخمی مرا نمیکند

خاطرات آرام آرام شروع میشود، با نقیبی پر خروش و چنان واضح که گویی اکنون در حال اتفاق افتادن است،

نمیدانم این را به فال نیک بگیرم یا از بخت و اقبال نامراد من است که اینچنین گشته، اما هر چه که هست دوری تو برای من درد است و زجر

روزهای بیشماری از نبودنت میگذرد، روزهایی که من تک تک ثانیه هایش را هم حساب کرده ام تا شاید به ثانیه موعودمان برسد و تو برگردی، اما این انتظار بیهوده ایست چرا که هر دوی ما خوب میدانیم که زمان تنهایی من و تو طولانی ست،

اینروزها دیگر حتی نفس کشیدن هم برایم سخت شده،انگار شعرهایم به جانم افتاده اند

یادت می آید روزی برایت سرودم

گلکم، در نبودت

تنی تب دار و زخمی

و قلبی پر شرر دارم

یادت می آید؟ آری میدانم که شاید بخاطر نداشته باشی

اما واقعیت این است که اینروزها تمام تنم آغوش تو را فریاد میزند و تنها تو را میخواد، و قلبم.... قلبم که اینروزها خودمختار گشته و لجوج، بخدا که دیگر این قلبم از من فرمانی نمیبرد، گاهی چنان کوبنده میزند که گویی میخواهد از محبس سینه ام بیرون رود و گاهی چنان آرام که گویی رو به خاموشی ست

تعارف که ندارم، واقعا نمیدانم چه زمانی میخواهد خاموش شود ، اما میدانم که الان زمان مناسبی برای خاموشی نیست، چرا که سوگند خورده ام تو را همراهی کنم و امیدوارم که این قلب پر شررم نیز همراهم گردد و آرام گیرد

 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 94/9/14:: 1:15 عصر

عاشق لحظه لحظهای زندگیت باش،

ممکنه هرلحظه یکی دلتنگت بشه،

مثل همین لحظه...!!!


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 94/9/14:: 12:33 عصر

 

گلکممممم

و چه روز بدیست امروز

که تنها مانده ام با

غم ، تنهایی و دلتنگی



کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 94/9/14:: 9:8 صبح

 

همه آرام گرفتند و

شب از نیمه گذشت

آنکه در خواب نرفت

چشم من و

فکر تـــــو بود


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 94/9/6:: 12:40 عصر

 

یه شبایى تو زندگى هست که

 وقتى دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنى به چیزایى میرسى که نمیدونى تقدیرت بوده یا تقصیرت...

به ادمایى میرسى که نمیدونى دردن یا همدرد...

به لحظه هایى میرسى که هضمش واسه دل کوچیکت سخته و به دردایى میرسى که براى سن و سالت بزرگه...

به ارزوهایى که توهم شد...

رویاهایى که گذشت....

به چیزایى که حقت بود اما شد توقع...

و زخمهایى که با نمک روزگار اغشته شد.....

و احساسى که دیگران اشتباه مى نامند...

و دست آخر دنیایى که بهت پشت کرده......

وبازهم انتهاى دفتر خودت میمانى....

و زخمهایى که روزگار پشت هم میزند...

و سکوت هم دواى دردش نیست...

کاش دنیا مهربان تر بودى.......


کلمات کلیدی :