سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 95/2/12:: 1:0 صبح

 

گلکمممم:

من برای بودن دمی

در آغوشت جان میدم

و ایکاش میدانستی


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 95/2/1:: 8:29 صبح

و اما امروز

یکم اردیبهشت هزار و سیصد و نود و پنج

اولین روز از زیباترین ماه خدا

گویی امروز به جز من ، خدا هم امروز حال و هوای دیگری دارد،

رقص شبنم بر گونه های گل های بهاری، عطر بهار نارنج و آواز پر مست پرندگان و گاهی هم شرشر بارانی دل انگیز؛ همه اینها حکایت از حال و هوایی عاشق گونه دارد

و چه زیباست امروز که زادروز توست

تویی که سالهاست برایم هدیه ای شده ای از سوی پروردگار

کاش میدانستی، کاش میدانستی که سالهاست عاشقانه دوستت دارم

کاش میدانستی که سالهاست تو را تنها دلیل زندگانیم میدانم

و کاش میدانستی

کاش میدانستی که تا چه حد دوستت دارم

شاید اگر کسی جز تو این کلمات را بخواند آنچه که بر خیالش مینشیند آن است که این کلمات پرند از چاپلوسی و تملق، اما تو خوب میدانی که حرف من از ته دل است و از عشق و من این را نیک میدانم

نمیدانم امسال بر خلاف تمام سالهایی که گذشت میتوانم در این روز پر خیر و برکت تو را در کنار خود داشته باشم یا نه، اما هر چه هست میدانم که قلب هر دوی ما پر است از عشق وعاطفه

در تمام این سالها تو شکوفه تمام درختان بهاری ام بوده ای

در تمام این سالها تو سایه روزهای گرم تابستانی ام بوده ای

و چه زیبا برگ های زرد پاییزی را برایم به صدا در آوردی

و ایکاش همیشه زمستان بود تا بتوانم در اغوش پر مهر تو جای گیرم

میدانی گلم

امروز که زادروز توست روزی که میخواهم اعتراف کنم که به دوست داشتنت

من زندگی را دوست دارم ؛ چرا که تنها دلیل زندگیم تویی

نفس کشیدن را دوست دارم چرا که هوایم پر است از عطر تو

عاشق بودن را دوست دارم چرا که عاشق توام

و این تمام آن چیزی ست که به آن افتخار میکنم

                          عشق تو

و در انتها فریاد میکنم که

                    دوستت دارم

 

 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 95/1/29:: 10:18 صبح


گاهی به بدترین شکل ممکن دلتنگی

دلتنگ کسی که عشقانه دوستش داری

و حاضری تمام هستی را به پای این دلتنگی بذاری

درست یا غلطش را نمیدانم

آنچه را که میدانم و میبینم تنها عشق است و دوری


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 95/1/29:: 9:6 صبح

 

گاهی وقت ها

هر چقدر هم حالت خراب باشه و دلت گرفته باشه

یه خبر خوب میتونه برات نوید بخش روزهایی باشه پر از آرامش

و چه خوبه وقتی میفهمی که داری به آرامش میرسی

هر چند که ممکنه در این اتفاقات فقط خدا رو مقصر بدونی

ولی باز هم اونقدر منصف هستی که وقتی خبرای خوبی بهت میرسه

با خوشحالی سرت رو بالا میگیری و از ته قلبت میگی

                 

                  خدایا شکرت


پس باز هم 

    

                خدایا شکرت



کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 95/1/16:: 10:49 صبح


گاهی سوالاتی هستند که آرزو میکنی هیچگاه آنها را نپرسیده بودی

و جوابهایی که آرزو میکنی هیچگاه نشنیده بودی

چرا که این کلمات کابوس های شبانه تو را رقم میزند

کابوسهایی که تمام توان و رمق تو را میگیرد و تمام زندگی تو را مختل می نماید

هر چند که میدانی آنچه که هست ناچیز است و کم

اما بازهم گاهی حسی هست بنام ....


کاش میتوانستم قبل از پرسیدن قفلی بزنم بر لبان خویش

اما این درد من است که همیشه میپرسم و بعد حسرت سکوت را میخورم

کاش همچنان سکوت پابرجا بود

تا دلم پرآشوب نبود

کاش


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 95/1/16:: 10:36 صبح


از دست خودم خسته شده ام

از این حس و حالم، از حسادت هایم

و از کابوس های شبانه ام

خسته ام از آنچه که در درونم رو به مرگ است

حس تعلق ، حس مالکیت و حس زیبای ....

همه رو به مرگ است، و این خواست تو بود و چرایش را من نمیدانم

حس و حالت را درک میکنم، حال خرابت و تنهاییت را

حالا دیگر من هم همانند تو تنهایم

شاید اینگونه تو را بهتر درک کنم

میدانم که سالی، ماهی بعد با خواندن این نوشته میگویی تنها نیستم، آری من تنها نیستم، چرا که تو را دارم

اما تو تنهایی،

چرا که در تمام این سالها قاصر بوده ام از کمک ناچیزی

و حتی از القاء حس آرامشی به تو




کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 95/1/14:: 10:51 عصر

 

گاهی وقتها دلم خیلی میگیره گلم

 و شاید هم بیشتر از گاهی

دلتنگیهام میشن از جنس ناب و خاص

از جنس نبودن تو

از جنسی که تحمل کردنشون سخته و غیر قابل باور


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 95/1/12:: 11:39 عصر

گاهی 

از تقسیم خدا 

بیزار و شاکی می شوم 

چرایش را میدانی گل  من ؟

چرا که

همه پروانه ها 

از عطر تو مست باشند 

و 

من خمار  دیدارت !

بخدا این انصاف نیست


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 95/1/12:: 11:38 عصر

 

خوشبختی از نظر هر کس معنای متفاوتی دارد 

اما از نظر من

انسان هایی خوشبختند

که عشق به موقع به سراغشان بیاید . . . 



کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 95/1/12:: 11:37 عصر

نمی دانم

عشق از در حسادت وارد می شود 

یا

حسادت از در عشق


که هربار صدای تو را

گوش هایم می شنوند


قلبم از حسادتش

برای تو تندتر می زند . . . 


کلمات کلیدی :