ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 94/8/9:: 9:22 صبح

 

گلکم:

و اما امروز

هفنه ای گذشت از آنچه که نباید

هفته ای سخت و پر تشنج

اما تمام این دردهای جسمی در پیش آنچه که نمیدانی هیچ است، چیزی که میدانم تو را باز خواهد ایستاد از زندگی

چیزی که میدانم تحملش خارج از توان هر بشری ست

آری گلکم

تو هنوز هم نمیدانی که چه به روزمان آمده است

و برای اولین بار مجبورم چیزی را پنهان کنم از تو

و اما من

من مانده ام و دنیایی از غم و دلتنگی

همه چیز را هم که نادیده بگیرم بی خبری از تو در این اوضاع سخت و نفس گیر برایم کشنده است

تحملش آسان نیست

اما وقتی می اندیشم به روزی که بار خواهی گشت، وقتی می اندیشم به اینکه میدانم میتوانم کمک ناچیزی باشم بر آلام دردناکت

تحمل میکنم

چرا که عاشقانه دوستت دارم



کلمات کلیدی :