سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 92/9/25:: 8:46 صبح

 

تقدیم به تویی که یکسال و شش ماه و شش روز تمام حرفهایم را تحمل کردی:

////////////////////////////////////////////////////////////////////

امروز یکشنبه

92/9/24

ساعت 16/30

تمام زندگیم بر سرم آوار شد

///////////////////////////////////////////////////

گویی در اینحا هم دیگر کاری نیست

کلامی نیست

حرفی نیست

باید برم

ماندم برای تو هم پرآشوب خواهد بود

روح خسته من تو را هم مریض خواهد کرد

گویی قسمت من هم همان تنهایی و سکوت است و خلوتی دیگر

سخت است که بازنده باشی

نمیدانم

شاید روزی دیگر به سویت بازآمدم

حتی برای نوشتن کلامی ناچیز

اما حالا زمان رفتن است

چرا که حالا تمام زندگیم از دست رفت

و حاصل تمام سالهای پرآشوب عاشقی

من چیزی را از دست داده ام که دیگر بازگشتی نخواهد داشت

و خودم

خودم چنان آوار شده ام که میدانم سالها تلاش می خواهد تا شاید بتوانم اندکی خود را ترمیم کنم

تلاشی که خود نیز علاقه ای به آن ندارم

بگذریم

برای نوشتن و دردو دل نیامده بودم

برای گله هم نیامده بودم

آمده بودم تا تنها کلامی بگویم و برم

کلامی همراه با بهترین آروزها برای تو سنگ صبور خودم

تویی که مهمترین رازهای زندگیم را در تو جای دادم

هرچند که برملا شد

اما مقصر من بودم و من

خداحافظ


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 92/9/24:: 8:36 عصر

 

چه کابوس وحشتناکی ست!!

کاش میشد تا بیدار شوم

تحملش خارج از توان من است

بیدارم کن خدا

بیدارم کن


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 92/9/24:: 7:47 عصر

خداوندا

چه کنم؟

چه بگویم؟

گویی امروز روز من نیست

امروز لبالب شده ام از خبرهای بد

امروز تمام دنیایم بر سرم آوار شد

حاصل تمام عمرم

و دسترنجم

و از همه مهمتـــر عشق و تمام زندگیم

نمیدانم چه باید بگویم!! نمیدانم



کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 92/8/22:: 4:42 عصر

گلکــــم:


باران که می بارد

دلم برایت تنگ تر میشود

من بغض میکنم

و آسمان هم گریه


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط آشنای قدیمی در 92/8/22:: 3:46 عصر

 

و خدا شب را خلق کرد پر از بغض و دلتنگی

برای گریه کردن

برای بغل کردن یک بالشت

و برای گوش کردن به آهنگ های قدیمی

برای زل زدن به تاریکی

برای نخوابیدن

و برای مرور کردن هزاران خاطره

چه کسی باشد و چه نباشد، حال تو همین خواهد بود

آنگاه که دلت تنگ است

و آنگاه که راه گلویت را بغضی عجیب بسته است

چرا که این حال و هوای شب است

چه من باشم و چه نباشم

و چه بگویم و چه نگویم

تو کار خود را خواهی کرد

شب برای من هم شب است

تو دلتنگی و من دل نگران

تو پر از بغضی و من پر از خفقان

و این خاصیت شب است

چرا که شب شب است و خدا او را خلق کرده برای....



کلمات کلیدی :